به گفتهی مورخان، ریاضیات ابتدایی بخشی از نظام آموزشی جوامع باستانی را تشکیل میداده و یونان، روم و مصر باستان جوامعی بودهاند که در آنها ریاضیات آموزش داده میشده است. در آن دوران، آموزش ریاضیات کاری مردانه تلقی میشده و فقط دانشآموزان پسر از آن بهره میبردند. این تبعیض در آموزش ریاضیات تا سالیان سال ادامه داشته و هنوزم که هنوز است که برای برخی ریاضی چیزی است که بیشتر مناسب مردها است! در نگاه به زندگی امی نوتر -مادر جبر نوین- در آلمان قرن ۱۹ میلادی، ردپاهای جدی چنین تبعیضی به شدت مشخص است. البته این نکته قابل ذکر است که بنا بر آنچه که مورخین گزارش میکنند فیثاغورس در زمان خود به آموزش ریاضیات میپرداخته و برخلاف سنت گذشتگان، معاصران و آیندگان خود به دختران نیز آموزش ریاضیات میداده است. اولین کتاب آموزش ریاضیات در قرن شانزدهم میلادی توسط رابرت ریکورد به زبان انگلیسی و فرانسه نوشته شده است. همزمان با انقلاب صنعتی نیاز مردم در جامعه به ریاضیات بیشتر احساس شد. شمردن، نحوهی خواندن ساعت، شمارش پول و… همه از نیازهایی بود که مردم برای زندگی روزانه در یک جامعهی شهری احتیاج داشتند. به همین منظور ریاضیات بخش مهمی از نظام آموزش عمومی را تشکیل داد. با آغاز قرن بیستم میلادی ریاضیات به عنوان یکی از پایههای آموزش عمومی در تمام کشورهای توسعهیافته شناخته شد.
در ایران نیز تا پیش از تاسیس دارالفنون آموزش ریاضیات ابتدایی در مدارس دینی رواج داشت. دوران صفویه و زندیه در مقایسه با دورانهای پیش از خود از جهت حضور ریاضیدانان برجستهای چون غیاثالدین جمشید کاشانی دورانی کمفروغ به شمار میآمده است اما به علت وجود حوزههای علمیه و لزوم دانستن محاسبات شرعی طلاب و علمای دینی ریاضیات ابتدایی را در حوزههای علمیه میآموختند. روی کار آمدن سلسلهی قاجار همزمان شد با پیشرفتهای چشمگیر و تحولات سریع اروپا. پس از جنگهای ایران و روسیه و شکست نظامیان ایران عباس میرزا در پی اصلاحات اساسی برآمد که یکی از ثمرات این اصلاحات تاسیس مدرسهی دارالفنون بود. با گسترش دارالفنون ریاضیات اروپایی در قالب آموزش، چاپ کتب آموزشی، و ترجمهی آثار ریاضیدانان وارد ایران شد.پس از دارالفنون مدرسهی دیگری به همین نام اینبار در تبریز تاسیس شد. پس از آن میرزاحسن رشدیه با تلاشهای خود موفق شد مدرسهی دیگری برای آموزش نوین راهاندازی کند. با گسترش مدارس نیاز به معلمان دانشآموخته بیش از پیش احساس میشد و همین امر منجر به تاسیس دارالمعلمین عالی و پس از آن دانشسراهای عالی شد. دانشسرای عالی و روش علمی و آموزشی آن بعدها اثرات چشمگیری در گسترش ریاضیات در ایران داشت.
آموزش ریاضیات یکی از مهمترین چالشهای نظامهای آموزشی در طی سالیان گذشته و اکنون در جهان به شمار میآید تا جایی که سالیانه پژوهشهای زیادی دربارهی چگونگی آموزش ریاضی صورت میگیرد. ریاضیات از قدیمیترین تلاشهای بشر برای شناخت و توصیف جهان به شمار میرود. پیشرفتهای چشمگیر سایر علوم نظیر فیزیک، شیمی و زیستشناسی نیز مرهون ریاضیات است. ریاضیات مانند سایر علوم پدیدهای اجتماعی است و شناخت و یادگیری آن نیز در بستر شناختن تاریخ و اجتماع و پدیدههایی که شهود انسان را میسازند بهتر اتفاق میافتد.
دلایل متعددی برای آموزش ریاضیات به همراه تاریخ آن وجود دارد؛ اگر ریاضیات را مستقل از تاریخ آن به دانشآموز آموزش داده شود، دانشآموز با روابطی مواجه میشود که احتمالا آنها را انتزاعی میپندارد و برای خود سهمی در گسترش آن روابط قائل نخواهد بود. دانستن تاریخ ریاضیات چشمانداز گستردهای از تحول و حل مسائل ریاضی به دانشآموز میدهد و این امکان را فراهم میکند که مشکلات را شناسایی کنند و برای حل آنها دست به تعمیم و اثبات فرضیات علمی بزند. تاریخ ریاضیات بخشی از تاریخ کل جامعهی بشری است که در آن به ما میگوید بشر چگونه ریاضیات را توسعه داده و از نتایج آن برای بهبود زندگی خود استفاده کرده است. بنابر نتایج تحقیقات به نظر میرسد که دانستن تاریخ علوم در فرآیند یادگیری دانشآموزان تاثیر بهسزایی دارد.
اما دانستن تاریخ ریاضیات فقط بخشی از آن است. همانطور که سایر علوم پیشرفت خود را مرهون ریاضیاتاند، ریاضیات نیز بسیاری از ایدههای خود را از سایر علوم گرفته است. برای فهمیدن ایدههای مختلف ریاضیات لازم است که به سایر علوم نیز نظر بیفکنیم.
آرنولد، ریاضیدان روس، در سال ۱۹۹۷ در یک سخنرانی انتقادات شدیدی به نظام آموزش ریاضی وقت فرانسه وارد کرد. متن ترجمه شدهی این سخنرانی را میتوانید از اینجا بخوانید. آنچه در سخنان آرنولد جالب توجه است انتقاد به جدا کردن ریاضیات از فیزیک و هندسه بود. در آن دوران آموزش ریاضی در فرانسه با تحولات عجیبی روبرو شده بود. ریاضیات به صورت کاملا مجرد و مجزا از سایر علوم آموزش داده میشد. زمانی از یک دانشآموز دبستانی پرسیدند ۲+۳ چه عددی میشود و او در پاسخ گفته بود ۲+۳=۳+۲ زیرا جمع خاصیت جابجایی دارد!
ریاضیات بخشی از فیزیک است. فیزیک علمی است تجربی، بخشی از علوم طبیعی. ریاضیات بخشی از فیزیک است که در آن آزمایش ارزان است. … از آنجا که ریاضیات اسکولاستیک جداشده از فیزیک، نه به کار آموزش میآید و نه به کار کاربرد در دیگر علوم، نتیجه چیزی نبود جز نفرت همگانی از ریاضیات – هم از طرف بچه مدرسهایهای بینوا (که برخی از آنها در همین حین وزیر و وکیل شدند) و هم از طرف کاربران.
ولادیمیر آرنولد، درباره آموزش ریاضیات
On teaching mathematics by V.I. Arnold
مثالهایی از این قبیل در آن زمان و در آن نظام آموزشی بهوفور یافت میشده است. امروزه بنابر نتایج پژوهشها به نظر میآید برای آموزش تاثیرگذار ریاضیات در کلاس درس باید به جنبههای تاریخی و فرهنگی ریاضیات و ارتباط ریاضی با سایر علوم توجه ویژه کرد. حین نوشتن این مطلب کمی به کتابهای تألیفی آموزش و پرورش ایران در ریاضیات نگاه کردم. پس از حدود یک دهه که از مدرسه خارج شدهام و به تحصیل فیزیک و ریاضی در دانشگاه پرداختم تازه متوجه شدم که چرا در مدرسهی راهنمایی همکلاسیهایم علاقهی چندانی به ریاضیات نداشتند و در یادگیری آن ضعیف عمل میکردند. کتابهای درسیمان تقریبا خالی از هر داستان تاریخی و خالی از هر پیوندی بین ریاضیات و زندگی بودند. آموزش ریاضیات به بخشی از آموزشهای کشورهای توسعهیافته در قرن بیستم بدل شد چرا که انسان شهری نیازمند مهارتهای ریاضی برای زندگی خود بود. به نظر میرسد آموزش زمانی مفید و موثر است که پیوند تنگاتنگ ریاضیات و سایر جنبههای علم و زندگی به خوبی به دانشآموزان نشان داده شود. این یکی از حلقههای مفقودهی آموزش ریاضیات است.
اگر معلم هستید و این نوشته را میخوانید، این بار قبل از شروع درس در کلاستان برای دانشآموزان قصهای از تاریخ علم بگویید و اجازه دهید ارتباط بین آنچه میآموزند و زندگی روزانهشان را کشف کنند. نتیجهی خوب آن را تا پایان سال تحصیلی مشاهده خواهید کرد.
پینوشت: دربارهی مقالهی آرنولد توضیحات بیشتری توسط سیاوش شهشهانی استاد ریاضی دانشگاه شریف نوشته شده است که میتوانید اینجا مطالعه کنید.
gamma_no_07_pp_11-18