﷽ توی فیزیک، بسته به شرایط مسئلهای که مطالعه میکنیم، به یه سری چیزها میتونیم بگیم ذره. از یک نگاه، فیزیک چیزی نیست جز بررسی ذرات و میدانها. کیهانشناسها به منظومه شمسی میگن یه ذره! به عبارت دیگه در فیزیک بسته به مقیاس، وقتی میگن ذره، لزوما منظور شی کوچیکی نیست وقتی با چشم بهش نگاه میکنیم. فقط در حوزه «فیزیک ذرات» یا «فیزیک انرژی بالا» مردم منظورشون از ذره معمولا ذرات بنیادیه. تعریف دمدستی از ذره بنیادی هم یه چیزیه که ساختار ریزتری نداره؛ مثلا ما ساختار ریزتری برای الکترون نمیشناسیم گویا. اما در مورد نوکلئونها (پروتون و نوترون)، اونا رو میتونیم با کوارکها بسازیم. پس الکترون و کوارک ذره بنیادی حساب میشن اما پروتون نه. از طرف دیگه، منظور ما از یک «ذره کوانتومی» یا بهطور کلی یک «پدیده کوانتومی» اینه که فیزیک کلاسیک در توصیف رفتار اون ذره یا پدیده ناکافی یا ناکارآمده و اصطلاحا باید در یک رژیم کوانتومی به دنبال توصیف مناسب بگردیم.
حالا اگه علاقهمند به مطالعه سیستمهای بسذرهای کوانتومی باشیم، یعنی بخوایم بدونیم که مجموعهای از ذرات کوانتومی با یک مدل برهمکنشی خاص چهطوری رفتار میکنن اون موقع فیزیک آماری کلاسیکی که برای سیستمهای بسذرهای بلدیم باید قاعدتا به یک نسخه کوانتومی تغییر کنه. در دنیای کوانتومی، ذرات به دو گروه فرمیونها و بوزونها تقسیم میشن. این طبقهبندی در دنیای کلاسیک اصلا نیاز نیست. به خاطر این طبقهبندی جدید ذرات، وقتی نیاز داشته باشیم که یک سیستم کوانتومی رو به طور آماری بررسی کنیم، باید دقت کنیم که در بررسی اجزا اون سیستم با دو آمار مختلف رو به رو هستیم. یک آمار ویژه فرمیونها به نام «آمار فرمی-دیراک» و یک آمار ویژه بوزونها به نام «آمار بوز-اینشتین». پس منظور از «آمار کوانتومی» مجموعهای از ذرات، یک بررسی فیزیک آماری کوانتومی از اون سیستمه.
یک سری چیزها مثل پروتون، نوترون و الکترون پیرو آمار فرمی-دیراک هستن. اینها ذراتی هستن که اسپینهاشون کسریه و مضرب یکدوم، به اینا میگیم فرمیون. اصل طرد پائولی هم فقط برای فرمیونها برقراره. اصل طرد هم یک جور فاصلهگذاری اجتماعی بین ذراته! یکی از نتایج اصل طرد اینه که برای داشتن ماده (به معنی اکثر ساختارهای فیزیکی که اطرافمون هست) باید فرمیونها رو کنار هم قرار بدیم و نه بوزونها رو. چون اجتماع فرمیونها منجر به ساختارهای گوناگونی میشه که منجر به ایجاد مادههای مختلفی میشن. اما اجتماع بوزونها این شکلی نیست!
مثلا فوتون که کوانتا (ذره) سازنده نوره یک بوزونه و از آمار بوز-آینشتین پیروی میکنه. اسپین بوزونها صحیحه و اصل طرد برشون حاکم نیست. به همین خاطر میشه تعداد زیادی فوتون رو جایی جمع کرد بدون اینکه ساختار خاصی شکل بدن. به این کار اصطلاحا میگن چگالش بوز-آینشتین. در نگاه «فیزیک ذرات» برای توصیف هر پدیدهای علت رو میندازن گردن یه «ذره»؛ به عنوان مثال، دو تا جسم جرمدار رو تصور کنید که به خاطر گرانش بهم نیرو وارد میکنن. در نگاه فیزیک کلاسیک، گرانش انگار پیوسته بین دو جسم وجود داره و سبب میشه که این دو جسم بهم نزدیک بشن. مثلا زمین همیشه داره به خورشید نزدیک میشه به خاطر جاذبه گرانشی، ولی به جای اینکه سقوط کنه روی خورشید دورش میچرخه. حالا سوال اساسی اینه که این برهمکنش چهطور انجام میشه؟ از نگاه فیزیک ذرات، این برهمکنش گرانشی با تبادل ذرهای به اسم گراویتون بین خورشید و زمین انجام میشه. هنوز از لحاظ تجربی گراویتون مشاهده نشده، اما انتظار میره در صورت مشاهده، بوزونی بیجرم اسپین-۲ باشه!
خلاصه تا این اواخر ما فکر میکردیم که ذرات کوانتومی یا باید فرمیون باشن یا بوزون و وقتی به یک سیستم کوانتومی نگاه میکنیم فقط با دو جور آمار روبهرو هستیم.
در فیزیک یک طبقهبندی دیگهای هم وجود داره که به بعضی چیزها به جای ذره، میگیم شبهذره یا Quasi-particle. اینها در حقیقت موجوداتی هستن که از برانگیختگی میدانها بیرون میان، مثل فنونها. در فیزیک مادهچگال، فنونها ذراتی هستن که سبب رسانش گرمایی توی فلزات میشن. این شبهذرات همون چیزایی هستن که ما بهشون میگیم ذره پدیداره یا emergent particle. انگار ذرهای در عمل نیست توی یه تکه فلز، اما ذرهای خلق شده جوری که مسئولیت رسانش گرمایی رو برعهده گرفته. برای همین، غیر از ذرات کوانتومی معروفی مثل پروتون، نوترون و الکترون یک سری ذره دیگه هم وجود دارده مثل فونون و گراوتیون که ذرات کوانتومی هستن. برای همین انتظار اینه که همه این ذرات آمارهای کوانتومی داشته باشن.
پس:
- بسته به مقیاس مورد مطالعهمون به هر چیزی میتونیم بگیم ذره.
- اگه ذرهای کوانتومی حساب بشه اون موقع اجتماعی از اون ذرات باید از آمار کوانتومی پیروی کنه.
- آمار کوانتومی دو نوع داشت: آمار فرمی-دیراک و آمار بوز-آینشتین
راستش همه این حرفا برای ۳-بعد بود. توی ۱۰ – ۱۲ سال گذشته مردم به صورت نظری راجع به این حرف زدن که در ۲-بعد ذرات میتونن آمار خیلی غنیتری از خودشون نشون بدن! یعنی در ۲-بعد نمیشه همه رو به دو دسته فرمیون و بوزون دستهبندی کرد. در ۲ بعد خیلی خبرهای بیشتری داریم. از پیشگامان این عرصه نوبلیستی بود به اسم فرانک ویلچک. (با تاماش ویچک اشتباه گرفته نشه!)
اگه مردم بتونن نتایج آزمایش بالا رو بدون کم و کاست تکرار کنن، یک اتفاق بسیار مهم تو فیزیک به حساب میاد. بهطور خلاصه، با اینکه ذرات در ۳-بعد یا آمار فرمیونی دارن یا بوزونی اما در ۲-بعد داستان خیلی پیچیدهتره. اگر فازی که در اثر جابهجایی دو تا ذره به دست میاد رو به شکل $e^{i \theta}$ در نظر بگیریم برای بوزونها θ صفره و برای فرمیونها π. اما در ۲-بعد θ میتونه هر عددی باشه! حتی بالاتر از این میشه یه فضای برداری تعریف کرد و به جای یه فاز یه ماتریس یکانی اونجا گذاشت! (این اون چیزیاست که محاسبات کوانتومی توپولوژیک قراره ازش استفاده کنه).
پیشنهاد میکنم این نوشته رو بخونید و فرانک ویلچکو در توییتر دنبال کنید. ویلچک جزو فیزیکدونای بزرگیه که تلاش میکنه مردم عادی هم فیزیک رو بفهمن. مثلا در مورد شبهذرهای مثل آنیون هم مطالب و سخنرانیهای جالبی داره: