رفتن به نوشته‌ها

برچسب: ترویج علم

سیتپـــــور در سالی که گذشت

امسال هم مانند سال گذشته در حجم زیادی از غم و ملال سپری شد. بسیاری از ما عزیزانی را از دست دادیم که پرپرشدنشان کماکان برایمان باورکردنی نیست. بدتر آن‌که هنوز فرصت مناسب برای سوگواری نیز پیدا نکرده‌ایم. روح همه رفتگان شاد و یادشان گرامی! دنیاگیری کرونا به ما نشان داد که هر چه از خرد، تجربه و مدیریت جسورانه فاصله بگیریم آسیب بیشتری خواهیم خورد، چه در غرب آسیا باشیم چه در امریکای شمالی! ما برای حفاظت از خودمان و نسل آینده مجبوریم که به علم با نگاهی حساب‌شده‌تر نظر کنیم. افسوس که جای علم و گفتمان‌های منطقی در میان ما همچنان چندان مشهود نیست …

بگذریم. در سالی که گذشت، به فراخور تخصص و تواناییمان، ما در سیتپـــــور تلاش کردیم تا محتوای علمی مناسب این روزگار را تدارک ببینیم. تلاش کردیم تا بیشتر از قبل تولید محتوا داشته باشیم چرا که عبور از این روزهای سخت که با نشر اطلاعات نادرست یا بی‌دقت همراه شده‌اند، بدون خوراک علمی مناسب سخت‌تر خواهد شد. امسال برخلاف میل باطنیمان، مطالبی در قالب استوری، پست و پخش زنده در صفحه اینستاگرامی سیتپور نیز داشتیم.

پیرامون دنیاگیری کرونا

امسال، از میان ۳۵ پست منتشر شده، مطالب زیر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به همه‌گیری کرونا مربوط بودند:

فضای حرفه‌‌ای فیزیک

بخشی از تلاش ما در تابستان گذشته بر این بود تا تصویر واقعی‌تری از حرفه فیزیک را به نمایش بگذاریم. برای همین مطالبی در توصیف دورنمای آموزشی و پژوهشی فیزیک به شرح زیر منتشر کردیم:

علاوه بر توصیف کلی رشته فیزیک، سعی کردیم با دانشجویان دکتری و پژوهشگران پسادکتری در گرایش‌های مختلف فیزیک گفت‌وگوهای مفصلی داشته باشیم. محتوای این گفت‌وگوها پیرامون کم و کیف زندگی حرفه‌ای در یک گرایش خاص بود. بسته به بضاعتمان، موفق شدیم پیرامون ۸ گرایش برنامه زنده داشته باشیم. همین‌طور سمیرا کامرانی یک نوشته در مورد مهندسی هسته‌ای و پرتو پزشکی منتشر کرد.

پیرامون سیستم‌های پیچیده

امسال جایزه نوبل در فیزیک به توسعه دهندگان فیزیک سیستم‌های پیچیده رسید. نیمی از این جایزه به جورجیو پریزی و نیم دیگر آن به طور مشترک به شوکورو مانابه و کلاوس هاسِلمن به تعلق گرفت. ما امسال یک گفت‌وگوی خوب، چند سخنرانی و چند نوشته مربوط به سیستم‌های پیچیده منتشر کردیم:

در ضمن، ما در سیتپـــــور پروژه مخصوصی برای سیستم‌های پیچیده به نشانی زیر داریم:

complexity.sitpor.org

پیچیدگی برای همه

همکاری‌های جدید و سایر مطالب

در میان رویدادهای تلخ سالی که گذشت، اتفاق‌های فرخنده‌ای هم رخ داد و ما در سیتپـــــور دوستان جدیدی پیدا کردیم. از بین آن‌ها بهراد تقوی عزیز در تابستان و سمیه جعفری در انتهای پاییز به جمع نویسندگان سیتپور پیوستند. همچنین از دل گفت‌وگوهایمان با علی بندری و تیم پادکست‌های چنل‌بی، ویدیو «متجاوزان معرفتی» منتشر شد. سایر نوشته‌های امسال در ادامه آمده است:

سپاس‌گزاری‌ها

به عنوان سردبیر سیتپـــــور، می‌خواهم از همه کسانی که این مدت با رعایت کردن شیوه‌نامه‌های بهداشتی از سلامتی خودشان و ما مراقبت کرده‌اند تشکر کنم. تشکر بعدی ویژه کسانی است که به هر شکلی کوشیدند تا اطلاعات درست به دست مردم برسد و در رویارویی با گسترش شبه علم و خرافات به درستی تلاش خودشان را کردند. دست هر کسی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم جانی را از آسیبی حفظ کرده به گرمی می‌فشارم.

از همه نویسندگان و مهمانان سیتپـــــور خصوصا عزیزانی که در برنامه‌ معرفی گرایش‌ها حضور داشتند کمال تشکر را دارم. علاوه بر سعیده زارع که بدون کمک او برگزاری این برنامه‌ها غیر ممکن بود از همه دوستانی که دعوت ما را پذیرفتند بسیار سپاس گزارم. ممنونم از بهار بیداران، زهرا شعرباف، حمید حسنی، مرتضی جعفری، فاطمه مهدیخانی، محمد امین تاجیک، زهرا تبریزی، سینا صفرآبادی، بهراد تقوی، علیرضا وفایی‌صدر، فریدا فارسیان، امیر سالار نیک‌اندیش، محمد جوادی، ساناز شکری، محمد حمدی، مژگان خانجانیان پاک، سارا حیدری، سینا سجادی، فرنوش فرهپور، حسین سالاری، حمیدرضا رحمانی، سمانه نصیری، شیما سید علایی و علیرضا سعیدی.

تشکر ویژه از دکتر یاسر رودی بابت حضورش در برنامه پژوهش به عنوان یک محقق میان‌رشته‌ای و همه مشاوره‌ها و گفت‌وگوهایی که در یک‌سال گذشته داشته‌ایم. شخصا هم‌صحبتی‌هایم با یاسر در یک‌سال گذشته جزو برجسته‌ترین اتفاقات زندگیم خواهد بود.

بنیاد سیتپـــــور یک بنیاد ناسودده است. یعنی سیتپور هیچ راه درآمدی جز کمک‌های مردمی (donation) ندارد. ما حتی کوچک‌ترین تبلیغی هم در وب‌سایت، تلگرام یا اینستاگرام سیتپور منتشر نمی‌کنیم. اگر مرام‌نامه‌ ما را خوانده باشید هدف ما از ایجاد سیتپور یک کار دلی ولی حرفه‌ای بوده و هیچ‌گاه به دنبال دکان باز کردن نبوده‌ایم. به همین خاطر صمیمانه از هر کس که به شیوه‌ای به برقراری پروژه‌های ما کمک می‌کند سپاس‌گزاری می‌کنیم. به طور ویژه امسال از مدرسه دانش بابت حمایت مالی از سیتپـــــور متشکریم!

به عنوان آخرین سطر، در میان آشفته‌بازار فضای ترویج علم ایران، بسیار خوشحالیم که آقای حازم فریپور برنده جایزه‌ای به خاطر «یک عمر ترویج علم» شدند. آقای فریپور عزیز سرتان سلامت.

اگر علاقه‌مند به پیوستن به ما هستید، مرام‌نامه ما را بخونید.

سیتپـــــور

به خاطر روایتگری در علم

به یاد آنان که راه را هموار ساختند…

متجاوزان معرفتی

همه ما اسم گالیله رو شنیدیم و می‌دونیم که یکی از تاثیرگذارترین فیزیکدانان‌های تاریخه. اثر معروف گالیله «دیالوگو» در مورد این ایده است که خورشید مرکز منظومه‌ شمسیه که خب همین حرف‌ها هم پای گالیله رو به دادگاه تفتیش عقاید باز کرد. با این وجود، گالیله نه تنها در زمینه فیزیک و ریاضی که در زمینه‌های دیگه‌ای هم اهل تحقیق و پژوهش بوده و گاهی هم سوال‌های خیلی مهمی پرسیده و به بعضی‌هاشون هم تونسته جواب بده. یه مثال خیلی مهم، الگوی تغییر میزان سوخت‌وساز پایه (متابولیسم) حیوانات به نسبت وزنشونه. در واقع سوال اینه که وقتی در گونه‌های مختلف وزن حیوونی دو برابر میشه مقدار سوخت و سازش چند برابر میشه؟ جواب این سوال به یک مسئله خیلی مهم مقیاسی در سامانه‌های زیستی برمی‌گرده. چیزی که بعد از گذشت چند قرن، تازه دانشمندا موفق شدن توضیحی برای این کار پیدا کنند! نوع وابستگی سوخت و ساز به وزن حیوونا همون چیزیه که امروز به قانون Kleiber معروفه.

Metabolic rate as a function of body mass (plotted logarithmically)
West G., 2017, Scale. The universal laws of growth, innovation, sustainability, and the pace of life in organisms, cities, economies, and companies,

خب این خیلی جالبه که گالیله‌ در اون سال‌ها تونسته به این‌چیزها فکر کنه و سوال‌های مهمی خارج از فیزیک و ریاضیات مطرح کنه و به کمک شناخت و مهارت‌مناسبی که در این زمینه‌ها داشته سعی کرده مسئله‌ای خارج از تخصص اصلیش رو به میزان قابل توجهی جواب بده. بینش عمیقی که گالیله، نیوتون یا ریچارد فاینمن داشته همیشه زبان‌زد جامعه علمی بوده. بینشی که گاهی فقط منجر به این شده که سوال‌های بسیار خوبی مطرح کنند. به قول کارل سیگن، «ما جهان خود را با شهامت پرسش‌ها و عمق پاسخ‌هایمان درخور می‌سازیم.» 

مستقل از زمان گذشته که یک‌ سری همه‌چیزدان معروف مثل ابن‌سینا وجود داشته در تاریخ مدرن هم که ما مفاهیمی مثل دانشگاه و تخصص دانشگاهی داریم باز اسم افراد دیگه‌ای شنیده میشه که به مسائلی خارج از تخصص اصلیشون پرداختن و در نهایت موفق شدن که اون‌ها رو به خوبی توسعه بدن. مثلا، اگه فیلم ذهن زیبا رو دیده باشین می‌دونید که جان نش، ریاضیدون معروف، برنده جایزه نوبل در اقتصاده یا مثلا جان فون‌نویمان هم در توسعه ریاضیات و فیزیک مشارکت جدی داشته و هم در علوم کامپیوتر و اقتصاد! اسم نوآم چامسکی رو هم که این روزا دیگه همه شنیدیم؛ چامسکی پدر علم زبان‌شناسی مدرنه که این روزها بیشتر از هر چیزی به عنوان یک منتقد جدی سیاست‌های امریکا شناخته می‌شه و حرفش هم در بین اهل فن خریدار داره. خلاصه این که آدم‌ها سعی کنن با توجه به دانش‌ و مهارت‌هایی که در زمینه تخصصیشون دارن سراغ بررسی یا حل مسئله‌های دیگه در بقیه حوزه‌ها برن چیز عجیبی نیست. توی پست معرفی کتاب «قوانین عمومی موفقیت» باراباشی گفتیم که این تحقیقات عموما توسط افرادی انجام شده که زمینه تحقیقاتشون چیزهایی مثل فیزیک و علوم داده بوده نه مثلا مدیریت یا روان‌شناسی! در واقع لازلو باراباشی، نویسنده کتاب،  به کمک همکارانش با استفاده از روش علمی سعی کرده راهی برای مطالعه کمی میزان موفقیت افراد یا شرکت‌ها در موضوعات مختلف پیدا کنه و به نتیجه‌‌گیری معقولی برسه. نتایج این تحقیقات توی مجله‌های معتبر علمی چاپ شده و خلاصه‌ای از اون‌ها رو باراباشی در کتاب عامه‌پسندی منتشر کرده. اگه کنجکاویتون در مورد این ماجرا زیاد شد پیشنهاد می‌کنیم حتما قسمت ۲۸ام پادکست بی‌پلاس که خلاصه این کتاب رو تعریف می‌کنه رو گوش کنید.

اگه همه این داستان‌ها رو هم بذاریم کنار، عصری که ما توش زندگی می‌کنیم عصر توسعه علوم بین‌رشته‌ایه. این روزها مرتب می‌شنویم که مثلا فیزیکدان‌ها و ریاضیدان‌ها در بازارهای مالی مشغول فعالیت هستند یا اینکه زیست‌شناس‌ها و روان‌شناس‌ها در یک پروژه مشترک مشغول مطالعه مسائلی پیرامون عملکرد مغز انسان هستند. اصلا این روزها وقتی اسم نوروساینس برده میشه به طور مشخص در مورد یک حوزه کاملا بین رشته‌ای صحبت میشه که متخصص‌هایی از رشته‌هایی مثل ریاضی، علوم کامپیوتر، فیزیک، آمار، زیست‌شناسی، روان‌شناسی، پزشکی و رشته‌های مختلف مهندسی دور هم جمع شدند و به کمک همدیگه مشغول تحقیق و پژوهش هستند تا از کار مغز و رفتار انسان سر در بیارن. از طرف دیگه زیاد از جاهای مختلف شنیدیم که اضافه کردن آدم‌های جدید و بعضا خیلی دور از رویه یه شرکت منجر به این میشه که ایده‌های خلاقانه بیشتری شکل بگیره و در نهایت انگار شرکت‌های بزرگ بدشون هم نمیاد که آدم‌های خارج از چارچوب‌های رایج کسب و کارشون رو استخدام کنند. اون قدرها هم البته دور از عقل نیست این کار؛ شما اگه واقعا نیاز دارید که به چیزی جور دیگه‌ای نگاه کنید باید یا سعی کنید که از شر همه چارچوب‌های شکل گرفته در ذهنتون بعد از سال‌ها آموزش حرفه‌ای خلاص بشین که خب این کار خیلی سختیه یا اینکه از آدم‌هایی که ذهنیت متفاوتی دارن دعوت کنید تا به چالش پیش اومده فکر کنند و راه حلی ارائه کنند. بالاخره گاهی برای رسیدن به جایی که هرگز نبودیم مجبوریم راه‌هایی رو طی کنیم که تاحالا نرفتیم دیگه، نه؟!

اما، این فقط یک طرف ماجرا است! در حقیقت طرفی که اتفاقا این روزها زیاد ازش صحبت میشه و به ظاهر مردم هم ازش استقبال می‌کنند. عموما هم همه جا در مورد خیر و برکتی که پشت این مدل کارهای بین‌رشته‌ای و میان‌موضوعی قرار داره صحبت میشه. ای کاش همیشه هم این جوری بود،‌ ولی خب اگه یکمی با دقت بیشتری نگاه کنیم متوجه میشیم اینکه این جور مواقع ماجرا ختم به خیر نمیشه که هیچ، تازه این طرف در واقع طرف پر از ریسک ماجراست! یکی از چالش‌های جدی این رهیافت اینه که آدم‌هایی که در زمینه‌ای تخصص دارن در مورد زمینه دیگه شروع به اظهار نظر می‌کنن در حالی که به جهلشون نسبت به پیش‌زمینه‌های اون مسئله واقف نیستند و فکر می‌‌کنند که کاملا حق با اون‌هاست در حالی که یا تحلیلشون غلطه یا به نتیجه‌گیری اشتباهی ‌می‌رسند. به افرادی که در زمینه‌ای خارج از تخصص اصلیشون اظهار نظر غلط می‌کنند اصطلاحا متجاوزان معرفتی می‌گن؛Epistemic trespassers

https://twitter.com/deliprao/status/1428873202084630529

در رویارویی با علم و مسئله ترویج آن

در مورد علم، شبه‌علم، روش و تحول ساختارش، ارتباط‌‌گری و روایتگری در علم زیاد حرف زده شده. با این وجود، خوبه که هر از گاهی با مرور بعضی مثال‌ها، به این موضوعات دوباره فکر کنیم. توی این مسیر همیشه باید توجه کنیم که علم، نه تقدس به همراه میاره و نه قاطعیت! به قول فاینمن، گزاره‌های علمی از جنس این نیستند که چه چیزی درست یا غلطه، بلکه اونا گزاره‌هایی هستند با درجه‌های مختلفی از عدم قطعیت در مورد چیزهایی که می‌دونیم. از طرف دیگه، باید به عنصر آزمایش یا تجربه در «علوم تجربی» هم توجه کنیم. در علم، هر اندازه‌گیری همراه با مقداری خطا گزارش میشه که به ما میگه عدم قطعیت (دقت) موجود در این اندازه‌گیری چقدره و ما تا کجا می‌تونیم مطمئن باشیم از مقدار مشاهده شده. میزان موفقیت یک نظریه علمی هم در دقت پیش‌بینی‌هایی هست که در مورد کمیت‌های مورد نظر ارائه می‌کنه. نظریه‌ای دقیق‌تره که نتایجش نزدیکتر به واقعیت (اندازه‌گیری‌ها) باشه. نظریه الکترودینامیک کوانتومی دقیق‌ترین نظریه فیزیکه چون مقداری که برای «ثابت ساختار ریز» معرفی می‌کنه تا ۸ رقم بعد از ممیز با مقدار اندازه‌گیری شده می‌خونه.

با این وجود، دقیق‌ترین نظریه لزوما بهترین نظریه نیست! مثلا در مسائل گرانشی، نسبیت توصیف دقیق‌تری ارائه می‌کنه، با این حال در زندگی روزمره معمولا ما به این میزان دقت نیاز نداریم؛ یک مهندس شهرسازی هیچ ملاحظه نسبیتی رو نیاز نیست که رعایت کنه! حتی اگه این کارو بکنه، فقط زمان و انرژی بیشتری برای محاسباتی صرف کرده که نتایج بهتری بهش تحویل نمیدن! اما مثلا در توصیف مدار عُطارِد دیگه این جوری نیست. نظریه نسبیت به طور چشم‌گیری دقیق‌تره و بر خلاف نظریه‌های غیرنسبیتی مقادیر معقول‌تری رو پیش‌بینی می‌کنه. خلاصه این‌که اگه همین‌طور رو هوا کسی بگه «آینشتین درست گفت و نیوتون غلط» نشون میده که یه آدم غیرحرفه‌ایه! همیشه توی علم مهمه که با چه مسئله‌ای روبه‌رو هستیم و انتظارات از مطالعه یا پژوهش ما چیه. گاهی مدل‌های خیلی ساده می‌تونن نتایج خیلی خوبی، بسته به مسئله مورد نظر، ارائه کنند. مثلا مدل آیزینگ با تمام سادگی‌هاش توصیف خیلی خوبی از گذارفاز خودبه‌خودی فرومغناطیسی و پدیده‌های بحرانی مرتبط با اون ارائه می‌کنه. انتخاب مدل در علم خودش بحث مفصلیه. بگذریم.

برای همین، اگه کمی دقت کنیم خیلی چیزها دیگه زیر پرچم علم قرار نمی‌گیرند. دونستن ارتفاع قله اورست یا ظرفیت گرمایی نقره علم حساب نمیشه. این‌ها اطلاعاتی هستند که پس از یک‌بار استخراج یا محاسبه میشه توی یه جدول نگهشون داشت و بارها ازشون استفاده کرد. همین‌طور خیلی از ادعاهایی که در رشته‌هایی مثل روان‌شناسی یا جامعه‌شناسی وجود داره علمی نیستند. چون یا درست آزمایش نشدند، یا قابل تکرار نیستند یا مشکلات دیگه‌ای دارن که روش تحقیقشون رو خارج از چارچوب روش علمی قرار می‌ده. حتی بخشی از ریاضیات هم علم نیست! در ریاضیات شما می‌تونید ساختارهای کاملا انتزاعی درست کنید بدون نیاز به وجود یا مثال خارجی. نکته مهم اینه که هر چیزی که علمی نباشه چیز بدی نیست. علمی بودن به ما یک سری ویژگی و ملاک‌ شناختی میده در برخورد با دنیای خارجمون. اصلا برای همینه که در علم، ندونستن عیب نیست و قرار نیست که علم به همه پرسش‌ها یا نیازهای بشر جواب بده. اعتبار بخشیدن به ادعایی به عنوان یک «گزاره علمی» فقط از این جهت قابل قبوله که میشه انتظارات مشخصی از اون حرف یا ادعا داشت.

یادگرفتن واژه‌ها خیلی لازم است، اما این کار علم نیست. البته منظور من این نیست که چون علم نیست نباید آن را یاد بدهیم. ما دربارهٔ این که چه چیزی را باید یاد بدهیم حرف نمی‌زنیم؛ دربارهٔ این بحث می‌کنیم که علم چیست. این که بلد باشیم چطور سانتی‌گراد را به فارنهایت تبدیل کنیم علم نیست. البته دانستنش خیلی لازم است، ولی دقیقاً علم نیست. برای صحبت کردن با همدیگر باید واژه داشته باشیم، کلمه بلد باشیم و درست هم همین است؛ ولی خوب است بدانیم که فرق «استفاده از واژه» و «علم» دقیقاً چیست. در این صورت، می‌فهمیم که چه وقت ابزار علم مثل واژه‌ها و کلمه‌ها را تدریس می‌کنیم و چه وقت خود علم را یاد می‌دهیم. … اگر به شما بگویند «علم این و آن را نشان داده‌است.» می‌توانید بپرسید که «علم چطور آن را نشان داده‌است؟ چطور دانشمندان فهمیده‌اند؟ چطور؟ چه؟ کجا؟» نباید بگوییم «علم نشان داده‌است.»، باید بگوییم «تجربه این را نشان داده‌است.» و شما به اندازهٔ هر کس دیگر حق دارید که وقتی چیزی دربارهٔ تجربه ای می‌شنوید، حوصله داشته باشید و به تمام دلایل گوش فرا دهید و قضاوت کنید که آیا نتیجه‌گیری درست انجام شده‌است یا نه.

– ریچارد فاینمن در علم چیست؟!

پس از علم پیروی کنیم؟!

علم در مورد یک سری واقعیته. علم به ما نمی‌گه که چیکار کنیم یا نکنیم. چیزی که میگه اینه که اگه توپی رو با فلان سرعت از فلان نقطه پرتاب کنید، فلان مسیرو طی می‌کنه و بعد از زمان فلان با سرعت بهمان به نقطه مشخصی می‌رسه. پرتاب کردن یا نکردن توپ اما دست ماست. علم در فاجعه هیروشیما و ناکازاکی بی‌تقصیره ولی انسان‌ها و مدیران مختلفی در این مسئله مقصر هستند. میزان گناه‌کار بودن افراد رو علم مشخص نمی‌کنه بلکه قراردادهای غیر علمی اما حقوقی یا اخلاقی مشخص می‌کنند. پس لزومی نداره علم همه امور ما رو رتق و فتق کنه! علم گاهی در مسائلی می‌تونه اصلا جوابی نداشته باشه یا ممکنه ما رو در یک حالت بلاتکلیف قرار بده. در کنترل همه‌‌گیری کرونا علم نمی‌گه که فلان شهرو قرنطینه کنید یا در بهمان شهر قوانین منع تردد از ۷ شب وضع کنید. در این شرایط، اهل علم در گروه‌های تحقیقاتی مختلف، شروع به مدل‌‌سازی‌ و آزمایش می‌کنند. اونا شرایط مختلفی رو تست می‌کنن تا ببینن چه روش‌هایی منجر به چه دستاوردهایی میشه. مثلا ممکنه گروهی سراغ مدل‌های بخش‌بندی یا سراغ تحلیل‌های داده‌محور و بیزی برن و عده‌ای هم از مدلسازی عامل بنیان استفاده کنند. در نهایت این وظیفه یک مدیره که با بررسی نتایج گروه‌های مختلف و با در نظر گرفتن نظرات و یافته‌های گروه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و … تصمیم آخر رو بگیره. علم، شطرنج‌باز نیست، قوانین شطرنجه!

در این ویدیو، سابینه هاسنفلدر به خوبی در مورد این مسئله حرف می‌زنه:

مسئله ترویج علم

ترویج علم یعنی چی؟! چه کسی مروج علمه؟

توافق کردن بر سر مفهوم ترویج علم، قبل از هر چیزی به این بستگی داره که تعریف علم و گزاره علمی رو بپذیریم و بعد در مورد کم و کیف رواج بحث کنیم. در فارسی، ترویج علم به احتمال زیاد وام‌دار مفهوم ترویج دینه چون در انگلیسی (عرف جهانی) معادلی برای ترویج علم نداریم. چیزهایی مثل «ارتباط‌گری» یا «علم‌ به زبان ساده» داریم ولی «ترویج علم» نه! معقول هم هست؛ در گذشته تفاوتی بین علم دینی و غیر دینی نبوده. طبیعتا هر چقدر که ابعاد ترویج دین زیاده ابعاد ترویج علم هم زیاده. پس شما هر کاری که در جهت گسترش علم انجام بدین زیر پرچم ترویج علمه. از تدریس و تحقیق گرفته تا ساخت مدرسه و دانشگاه، دادن کمک هزینه تحصیلی به افراد، شرکت داوطلبانه در آزمایش واکسن کرونا تا مبارزه با خرافات یا اجرای نمایش‌های مختلف برای آشنا کردن مردم کوچه‌ و بازار با مفاهیم علمی. برای همین چه توی تاکسی چه توی دانشگاه یا روزنامه‌ یا توییتر اگه کسی بگه: «از روی زمین، انگار که ماه نمی‌چرخه به این دلیل که سرعت چرخش ماه به دور زمین تقریبا برابر با سرعت چرخشش به دور خودشه.» ترویج علم انجام داده.

اما باید مراقب جنبه‌های دیگه این فرایند هم باشیم؛ به داستان‌های مختلفی که در مورد پول‌شویی به واسطه تاسیس خیره‌ها شنیدین فکر کنید. اگه کارتل‌های مواد مخدر به کلیساها یا نهادهای خیریه کمک‌ کنند، آیا «ترویج انسانیت» کردند؟! اگه دولتی اجازه ورود آلاینده خاصی به آب یا هوای کشورش رو بده و از طرف دیگه به کمک یک شرکت داروسازی داروهای مربوط به بیماری‌های ناشی از اون آلاینده رو با یارانه دولتی به بازار عرضه کنه، آیا این دولت «ترویج سلامت» کرده؟! در مورد ترویج علم هم این سوال وارده؛ اگه فردی، نهادی یا رسانه‌ای خواسته یا ناخواسته یا با روش یکی به نعل یکی به میخ هم مطالب علمی منتشر کنه و هم مطالب غیرعلمی یا شبه علم آیا باز هم در حال ترویج علمه؟! اگه فردی یا حزبی در مورد یک واقعیت علمی که موافق اهدافشه تبلیغ کنه ولی در مورد واقعیت دیگه‌ای که براشون هزینه ایجاد می‌کنه جوسازی‌های نادرست ایجاد کنه، آیا باز مشغول ترویج علمه؟! فراموش نکنیم که اصلا مهم نیست که هم‌قطارهای ما بگن فلان چیز علمیه یا نیست، این روش علمیه که مشخص می‌کنه که کی راست میگه!

دیشب در یک آگهی شنیدم که روغن وسون به داخل غذا نفوذ نمی‌کند. خب این واقعیت دارد و تقلبی در کار نیست؛ ولی آنچه من دربارهٔ آن صحبت می‌کنم تقلب نیست بلکه صحبت از صحت و درستی علمی است که در مرتبه دیگری قرار دارد. حقیقتی که باید به آگهی اضافه می‌شد، این است که هر روغنی که در دمای مشخص استفاده شود به داخل غذا نفوذ نمی‌کند. اما اگر در دمای دیگری مصرف شود حتی اگر روغن وسون باشد، در غذا نفوذ می‌کند. در نتیجه می‌بینیم در این آگهی نه حقیقت مطلب بلکه بخشی از آن بیان شده‌است؛ و ما با همین اختلاف سر و کار داریم. … اگر تصمیم دارید یک نظریه را آزمایش کنید یا ایده‌ای را توضیح دهید، باید همواره آن را بدون در نظر گرفتن پیامدهایش منتشر کنید. اگر تنها مطالب خاصی را چاپ کنید بدین معناست که قصد داشته‌اید آن را درست جلوه دهید، ازین رو باید تمام جوانب کار را منتشر کنید. دربارهٔ مشاوره‌های دولتی نیز این اصل اهمیت دارد. تصور کنید سناتوری بررسی یک مسئله حفر چاه در ایالتش را به شما واگذار کند و شما پس از بررسی، ایالت دیگری را برای اینکار مناسب‌تر تشخیص دهید، اگر شما تحقیقتان را منتشر نکنید، توصیه شما عملی نخواهد شد و شما آلت دستی بیش نخواهید بود. اگر نظر شما موافق نظر دولت و سیاستمداران باشد، آنها می‌توانند از آن در جهت به‌کارگیری مقاصدشان استفاده کنند و اگر شما با خواست‌های آنها در تضاد باشید، هرگز آن را منتشر نخواهند کرد. در این صورت کار شما دیگر یک توصیه علمی قلمداد نمی‌شود.

– ریچارد فاینمن در علم بارپرست‌گونه

روایتگری در علم و تیراژ کار

«منظور ما از روایتگری در علم نوع بیان و ارائه یک مطلب علمی با هر میزان پیچیدگی به مخاطبی با سطح مشخصی از تخصص است، به طوری که فرایند یادگیری لذت بخش باشد و فرد ارتباط بین مفاهیم را به درستی متوجه شود.»

در مورد روایتگری در علم در این نوشته و این ویدیو مفصل صحبت کردیم. به نگاره زیر نگاه کنید. محور افقی نشون‌دهنده میزان تخصص افراد در یک حوزه تخصصی خاص مثل فیزیکه. طبیعتا هر چقدر که به سمت راست حرکت کنیم میزان تخصص بیشتر میشه. روایتگری در علم فرایند ارائه مطلب توسط فردی در نقطه $X$ از محور به فردی قبل‌تر از اون ($X – \Delta X$) هست. مثلا ممکنه یک استاد با تجربه بعد از سال‌ها تدریس، یک کتاب آموزشی خوب برای دوره لیسانس یا یک پژوهشگر برجسته یک مقاله مروری برای بقیه پژوهشگرا بنویسه. گاهی هم روایتگری در علم می‌تونه سر کلاس فیزیک دبیرستان رخ بده یا توی مهمونی وقتی داری به داییت توضیح میدی که فرکتال‌ها چی هستن! به عنوان یک نمونه عملیاتی کلاس‌های درس ساسکایند یا درس‌گفتارهای فاینمن رو ببینید. به تولید این جنس محتوا می‌گیم روایتگری در علم و اگه مخاطب ما عموم مردم باشن، اون موقع این کار به صورت عمده توسط روزنامه‌نگاران علمی و ارتباط‌گران علم انجام میشه.

نمودار روایتگری در علم – روایتگری در علم از راست به چپ رخ می‌دهد.

یکی از اهداف جدی روایتگری در علم تولید محتوای خوش‌هضم‌ برای مخاطبه. هرچقدر محتوا باکیفیت بهتری آماده بشه طبیعتا احتمال یادگیری بالا میره و این می‌تونه به پیکره علم و جریان‌های علمی کمک کنه. برای همین همیشه مهمه که محتوای تولید شده چه مقدار مخاطب داشته باشه. خصوصا برای روزنامه‌نگاران علمی یا ارتباط‌گران علم. مثلا با توجه به شرایط همه‌گیری بیماری کرونا خیلی مهمه که عمده مردم واکسینه بشن. برای همین از یک طرف وظیفه مروجان علمه که تا جایی که میشه دولت‌ها رو تشویق به سرمایه‌گذاری در خرید و توسعه واکسن کنند و از طرف دیگه با آگاهی دادن به مردم اونا رو متقاعد کنند که واکسن چیز خوبیه، اومد بزنید! این تلاش‌ها باید در مقیاس کشوری و جهانی انجام بشه. برای همین اگر کسی قصد تولید محتوایی رو داشته باشه خیلی مهمه که جامعه هدف بزرگی رو پوشش بده. اما در مورد بقیه موضوعات قاعدتا نیازی نیست که تیراژ کار اینقدر زیاد باشه. مثلا افراد علاقه‌مند به نجوم یا علم داده قابل مقایسه با افراد علاقه‌مند به شیمی یا زیست‌شناسی دریا نیستند. برای همین درسته که تیراژ کار مهمه، اما باید دید در چه حوزه‌ای مشغول به کار هستیم. گاهی روایتگری در علم برای کلاس دو سه نفره‌ای از دانشجویان دکتری یا جلسه‌های دو نفره استاد و شاگرده.

چگونه در ترویج علم «گاوِ نُه مَن شیر» نباشیم؟!

در دنیای امروز که به لطف شبکه‌‌های اجتماعی هر کسی تریبونی داره به نظر می‌رسه که مشکلات ترویج علم کمتر باید بشه. اما در مورد پخش اطلاعات، متاسفانه نتایج تحقیقات این شکلیه که اطلاعات نادرست بیشتر بهره بردن از این بستر! با این وجود نکته‌هایی وجود داره که اگه رعایت نکنیم همه تلاش‌هامون از بین میره و دیگه علمی رواج ندادیم.

  • قبل از هر چیز بدونیم اگه در زمینه‌ای تخصص نداریم یا اطلاع کافی نداریم لزومی نداره که در موردش با همه صحبت کنیم. بارها در بین افراد مختلفی که فیزیک نخوندن و حتی تجربه جدی نجوم آماتوری ندارن دیدم که در مورد مسائل مربوط به مه‌بانگ و انرژی تاریک با بی‌دقتی تمام حرف می‌زنن. یا دانشجو تازه وارد فیزیکی که سعی داره در مورد جهان‌های موازی به دوستش توضیح بده و به جای این‌که صادقانه بگه «هنوز نمی‌دونم» شروع میکنه به داستان‌های غلط غلوط تعریف کردن! اولین نکته در ترویج علم از طریق بیان یا نوشته اینه که در مورد چیزی که حرف می‌زنیم به مقدار کافی اطلاع داشته باشیم و اگه سوالی ازمون پرسیدن که جوابش رو بلد نبودم خیلی صریح بگیم که نمی‌دونیم!
  • فراموش نکنیم که اگه دکتری فیزیک داشته باشیم دلیلی نمیشه که زیست‌شناسی رو هم خوب بشناسیم. خارج از حیطه تخصصی خودمون همیشه باید دست به عصا حرکت کنیم. بخش زیادی از اطلاعات نادرستی که دست مردم رسیده به خاطر حرف‌های اشتباه افراد تحصیل‌کرده بوده. مثلا در برنامه‌های مختلف تلوزیون زیاد می‌بینیم که افراد خارج از تخصصشون حرف‌های کاملا غلطی می‌زنن که به خاطر شهرت یا محبوبیتشون متاسفانه بسیار هم در جامعه حرفشون نفوذ می‌کنه. مثلا همین اواخر در برنامه خوب کتاب‌باز، آقای مجتبی شکوری که ظاهرا دکتری علوم سیاسی دارد در مورد نسبیت و مکانیک کوانتومی حرف‌های اشتباهی زد چون که می‌خواست با مفهوم نسبی بودن و گذر زمان بازی کنه. ایشون جزو محبوب‌ترین کارشناس‌های این برنامه هستن و قطعا با توجه به تعداد بالای بازدید اون برنامه و بازپخشش در اینستاگرام این کج‌فهمی علمی سال‌ها در جامعه باقی می‌مونه. کافی بود ایشون دو سه جمله‌ای که خارج از تخصصشون بود رو نمی‌گفت و نُه مَن شیر رو روی زمین نمی‌ریخت! چند سال پیش هم بهروز افخمی در بیست و دومین قسمت از برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» چون می‌خواست برای حرفی که میزنه پشتوانه علمی بیاره، چرند و پرندهایی در‌ مورد نسبیت آینشتین و نظریه تکاملی داروین سر هم کرد و با قباحت تمام بیانشون کرد!
  • نکته دیگه پرهیز از ساده‌سازی‌های بی‌مورده. خیلی مهمه که ساده کردن یک مفهوم علمی سوءبرداشتی ایجاد نکنه. «شیر بی‌دم و سر و اشکم کی دید؟!» تلاش برای زیاد ساده کردن مفاهیم علمی و به درک توده مردم رسوندن کار هر کسی نیست. راستش ما باید مراقب شهوت بیان علم به زبان ساده باشیم! استفاده از بعضی مثال‌ها و استعاره‌ها برای توصیف یک مفهوم علمی گاهی منجر به ایجاد شبهه و عدم درک درست اون مفهوم یا پدیده میشه. از طرف دیگه بعضی از مفاهیم علمی درسته که اسامی آشنایی دارن ولی معنای فنی خاصی ممکنه داشته باشن. نباید موقع صحبت کردن یا نوشتن معنی فنی موضوع تغییر یا تقلیل پیدا کنه. مثلا واژه «کار»، «فشار» و «درهم‌تنیدگی» معنی کاملا دقیقی در فیزیک داره. در علم عناصر خیال و رمز و راز آلود بودنی وجود نداره و سعی شده هر کلمه تعریف کامل مشخصی داشته باشه. پس خوبه که یادآور بشیم که منظور ما دقیقا چیه از واژه‌های خاص. مثلا در مورد پیکان زمان و قانون دوم ترمودینامیک به راحتی نمیشه گفت که انتروپی یعنی بی‌نظمی و جهان به سمت بی‌نظمی می‌ره! لزومی نداره انتروپی معنی بی‌نظمی بده. در ضمن، نظم خودش تعریف مشخصی باید داشته باشه قبل از هر چیز. یا مثلا دورنوردی کوانتومی درسته که اتفاق افتاده ولی باید توجه کنیم که در چه شرایطی و با چه اندازه‌هایی این آزمایش انجام شده.
  • نکته مهم دیگه‌ای که به نظر من به شدت ازش چشم‌پوشی میشه استفاده از لحن و ادبیات مناسبه. اگر شما تجربه حضور در برنامه‌هایی مثل کنفرانس‌های علمی رو داشته باشین همیشه افراد بسیار با احتیاط و لحن خالی از عدم قطعیت کامل در مورد پدیده‌ها و یافته‌هاشون صحبت می‌کنند. این خیلی خیلی مهمه که موقعی که در مورد گزاره‌های علمی صحبت می‌کنیم جنس حرف زدن ما یا لحن نوشته ما جوری نباشه که در ناخودآگاه مخاطب احساس اطمینان و قطعیت ایجاد کنه. به نظرم افراد مدعی ترویج علم عمدتا این مشکل رو دارن. برای همین امروز در دنیا افرادی رو داریم که کیششون علم شده و گزاره‌‌های علمی رو مثل آیات کتب مقدس می‌دونن. از طرف دیگه وقتی فقط در مورد نتایج علمی صحبت میشه و از فرایندهای نفس‌گیر و پر از تنش در رسیدن به اون یافته‌ها صحبت نمی‌شه افراد درک درستی از شیوه عملیاتی روش علمی نمی‌بینن. بخشی از بی‌اعتمادی مردم به علم حاصل ندونستن مسیر پرزحمت و پر از سوال و جواب برای رسیدن به یافته‌های علمیه. مروج علم باید شیوه کار کردن علم در دنیای واقعی رو هم ترویج بده و گرنه افراد با تخیلاتی که از مستندهای عامه‌پسند دریافت کردن به علم نگاه می‌کنن. وقتی مردم متوجه بشن که با چه وسواسی این یافته‌ها به دست اومده در تحلیل‌ها و بررسی‌های روزانه‌شون هم تفاوت ایجاد می‌کنن و در نهایت رفتار منطقی‌تری از خودشون نشون میدن. برای همینه که بعضی‌ها این روزها بیشتر از ترویج علم به دنبال ترویج «تفکر علمی» یا «تفکر انتقادی» هستند.

پرداختن به موضوعات کمتر پرداخته شده در ترویج علم!

علم و ترویج آن

در قسمت دوم از سری لایوهای اینستاگرامی «پشت‌پرده نجوم» با سالار نیک‌اندیش، دانشجوی دکتری کیهان‌شناسی در دانشگاه شهید بهشتی، گفت‌و‌گو کردیم. در این گپ‌و‌گفت، تصویر واقع‌بینانه‌تری از علم رو نشون میدیم و نگاهی هم به مسأله ترویج علم و چالش‌های اون داریم.

«پشت‌پرده نجوم» با سالار نیک‌اندیش

از زمانی که غول‌های فیزیک کلاسیک، گالیله، کپلر و کوپرنیک، نیوتون و بالاخره ماکسول، از ریاضیات به‌طور سیستماتیک برای توصیف طبیعت استفاده کردند، تا زمان زاده‌شدن مکانیک کوانتوم و نسبیت در قرن بیستم و تا رسیدن به بنیادی‌ترین سؤال‌ها پیرامون ابتدا و تاریخ کیهان در فیزیک امروز، علم، به مفهوم کاملش، در تک‌تک لحظه‌های زندگی انسان مدرن جاری بوده‌است. از زمانی که شیمی‌دان‌های بزرگ با دستاوردهای عظیم و ماندگارشان، زندگی را برای ما آسان‌تر کردند، علم، به خانه و زندگی ما ورودی ابدی کرده و برای همشه سبک زندگی ما را متحول ساخته‌است. از زمانی که زیست‌شناسان، پزشکان و داروسازان، جان انسان‌ها را با فرمول‌های زیبایشان حفظ کردند و امید به زندگی را افزایش دادند، تا به امروز، در همان زمانی که من و محمدمهدی موسوی در حال گفت‌وگو بودیم، آن‌ها در خط مقدم، بیرون از قرنطینه، با کووید-۱۹ مبارزه می‌کنند، علم، راه امنیت را به ما نشان داده‌است.

در طول این حداقل پنج قرن اخیر، علوم پایه، یعنی فیزیک، ریاضیات، شیمی و زیست‌شناسی، دوشادوش علوم مهندسی و پزشکی، جهان را به مکانی کاملاً متفاوت تبدیل کرده‌اند، بسیاری از چالش‌های پیش روی انسان را برداشته و چالش‌های بزرگتری هم مقابل این گونهٔ سخنگوی متفکر قرار داده‌اند.

نقش عظیم علم در ساختن دنیای مدرن بر کسی پوشیده نیست، همچنین، یکه‌تازی‌اش در حل سیستماتیک مشکلات ما. اما پیشرفت‌های علمی، همیشه با چالش‌های بزرگ همراه بوده‌است. چالش‌های فکری و سختی‌های کار علمی که به جای خود، تأمین هزینهٔ کارهای علمی، همیشه مسئله و دغدغهٔ دانشمندان، دانشگاه‌ها و نهادهای علمی و آکادمیک بوده، هست و خواهد بود. همچنین در مواجهه با علم، می‌بایست مسائل کوچک و بزرگ زیادی را مد نظر داشت، تا علم بتواند در پناه نگاه علمی، مسیر با اصالت خود را، بدون آلوده شدن به آمال سیاسی و اقتصادی کوچک و بزرگ طی کند، تا دیگر شاهد آنچه در هیروشیما و چرنوبیل اتفاق افتاد نباشیم، تا سلاح میکروبی ساخته نشود و همان‌طور که ذات علم همکاری است، راهی باشد برای گفتمان نسل‌ها، کشورها و تمدن‌ها.

ما هر روز از شنیدن خبرهای پیشرفت دانشمندان هیجان‌زده می‌شویم، اما آیا واقعاً می‌دانیم پشت درهای دانشگاه‌ها، در دفاتر تحقیق دانشمندان و آزمایشگاه‌ها چه می‌گذرد؟ می‌دانیم پیشرفت‌های زندگی بشر، در همهٔ ابعاد، حاصل چه سختی‌هایی است؟ آیا همگی اهمیت سرمایه‌گذاری در علم را احساس می‌کنیم؟ آیا کودکان ما که در مسیر زندگی‌خود، جذب شاخه‌ای از علم می‌شوند، متناسب با سن‌شان، آگاهی لازم را برای انتخاب مسیر مطالعه‌شان دارند؟

از طرفی چگونه می‌توان فاصله و شکاف میان دانشمندان در خط مقدم اکتشاف، و جامعه را، به عنوان مصرف‌کنندهٔ این دانش از میان برداشت؟

مردم مشتاق شنیدن پیشرفت‌های علمی هستند. نباید فراموش کرد که نگاه علمی، گفتگوهای اخلاقی با خود به میان می‌آورد. به عنوان مثال، درست است که عموم مردم از جزییات واکنش‌های شیمیایی بی‌اطلاع‌اند، اما باید به زبان ساده بتوانند استدلال کنند که چرا «استفاده از وسایل نقلیهٔ عمومی وظیفه‌ای اجتماعی است تا سلامت خود و دیگر اعضای جامعه را حفظ کنیم». به عنوان مثالی دیگر، می‌توان به نقش پزشکان در این روزها اشاره کرد. مردم باید با زبان ساده، نسبت به وظایف خود در قبال هم در این روزهای همه‌گیری کرونا آگاه شوند. این ناآگاهی، قطعاً می‌تواند خرابی‌های جبران‌ناپذیر در ابعاد فردی و اجتماعی به بار آورد و منحر به مرگ و میر هم‌نوعانمان شود.

اگر چه این‌ها مثال‌های روشن و آشکاری‌اند، اما یادمان باشد اگر جامعه از اقتصاد، تاریخ، جامعه‌شناسی و سایر علوم مربوطه بیشتر بداند، راحت‌تر و با نگاهی دقیق‌تر، سیاستمدارانی را برای ادارهٔ جامعه انتخاب می‌کند. هرچه از پزشکی و روان‌شناسی، بیشتر بداند، فرزندان سالم‌تری تربیت خواهد کرد. مثال‌هایی از این دست بسیارند.

با توجه به مجموعهٔ بحث‌های فوق، در جوامع غربی، مبحث ترویج علم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از سال‌ها پیش، ساخت مستندهای علمی و چاپ مجلات و کتاب‌های علمی، به زبانی ساده و قابل فهم‌برای همه در دستور کار این کشورها قرار گرفته‌است. اما این تلاش برای ترویج علم به همین‌جا منتهی نشده‌است و با اختصاص بخش مهمی از اخبار روزانه به اخبار علمی، نوشتن رمان‌های علمی و حتی دست مایه قراردادن موضوعات روز برای ساختن فیلم‌های سینمایی بی‌نظیر، گام‌های مهمی در این راستا برداشته شده‌است. در کشور ما نیز، در این زمینه تلاش‌های قابل تقدیر و شایان‌ذکری صورت گرفته‌است. اما سؤال این است که آیا می‌توان با نسخه‌ای واحد، وظیفهٔ بسیار حساس ترویج علم را، در تمام کشورها انجام داد، یا آنکه متناسب با نیازها، چالش‌ها و کمبودهای هر جامعه، ترویج علم باید بومی شود؟

در این گفتگو با دوست نازنینم محمد مهدی موسوی، به چالش‌های ترویج علم در ایران پرداخته‌ایم. اینکه ما باید از کجا شروع کنیم، و مروج علم در ایران، باید به چه مسائلی بپردازد؟ چقدر این مسئله برای دانش‌آموزان و دانشجویانی که می‌خواهند پا در مسیر علم بگذارند حیاتی‌ست و استفاده و کپی‌برداری صرف از نسخه‌های خارجی ترویج علم، چه مشکلاتی را برای این قشر به خصوص به وجود می‌آورد؟ از طرفی با توجه به هزینهٔ بالای تولید محصولات ترویجی، چه نقشی به دوش تک‌تک اعضای جامعه، به ویژه متخصصان و دانش‌جویان است؟

این‌ها هدف و محور گفتگوی من و صفحهٔ وگا آسترونومی بود که به همت محمدمهدی موسوی در قالب گفتگویی تقدیم شما شد که امیدوارم بتواند مفید باشد. قطعاً اگر نواقصی هست، از جانب من و دانش اندک من است. پس بسیار سپاس‌گزار خواهم بود اگر با ارائهٔ نظراتتان، این شانس و فرصت را به من بدهید که از شما یاد بگیرم.

در پایان وظیفهٔ اخلاقی و حرفه‌ای خودم می‌دانم از دوست عزیزم محمد مهدی موسوی، جهت دعوتش برای گفتگو، و تمام زحماتش تشکر کنم. امیدوارم مسیر زیبایی که در پیش گرفته را هر روز درخشان و درخشان‌تر ادامه دهد. از دوست عزیزم، عباس ک. ریزی، مدیر مسئول وبسایت سیتپور، به دلیل تمام همت و پشتکارش، و حمایت‌هایش از این برنامه و هدف والایش در ترویج علم، کمال تشکر را دارم. سیتپور مجموعهٔ مستقلی است با نگاهی صرفاً علمی و هدفی زیبا، و امیدوارم بر همین خط، استوار به مسیرش ادامه دهد.

جایگاه علم داده در نجوم امروزی

بخش ششم از سری گفت‌وگوهای «پشت‌پرده نجوم»

«پشت‌پرده نجوم» عنوان یک سری از لایوهای اینستاگرامی هست که در آن با چند نفر از دانشجویان و اساتید دانشگاهی، درمورد تصویر درست علم نجوم و فرآیندها و اتفاقاتی که در عمل، در جامعه علمی در جریان است، گفت‌و‌گو شده و هم‌چنین کندوکاوی درمورد مسائل مهمی از قبیل روایتگری در علم و شبه‌علم داشته است.

امروزه با پیشرفت تکنولوژی، نقش داده‌ها در حوزه‌های مختلف علم، از‌جمله علم نجوم، بیش‌از‌پیش نمایان شده است. به‌نظر می‌رسد ابزار برنامه‌نویسی و شبیه‌سازی در آینده‌ای نزدیک، به یکی از مهارت‌های مهم و ضروری برای پژوهش در علم (نجوم) تبدیل شود؛ کما اینکه هم‌اکنون نیز تا حدی همین‌گونه است. در ششمین بخش از «پشت پرده علم» با علیرضا وفایی صدر، پژوهشگر فیزیک در مقطع پسا‌دکتری در IPM، در‌مورد جایگاه علم داده در نجوم امروزی گفت‌و‌گو کرده‌ایم. ویدیو و صوت این گفت‌وگو ضبط شده و در ادامه این متن می‌توانید آن را ببینید و بشنوید.

در علم نجوم امروزی، به‌دلیل ساخت تلسکوپ‌ها و آشکارساز‌های بزرگ متعدد ـ و ترکیب تلسکوپ‌های بزرگ با یکدیگر با استفاده از روش تداخل‌سنجی، برای ساخت تلسکوپ‌های مجازیِ حتی بزرگ‌تر ـ و هم‌چنین افزایش کیفیت و رزولوشن تصاویر دریافتی از آسمان، حجم داده‌ها بسیار افزایش پیدا کرده و کار با داده‌های کلان، به مسئله‌ای مهم تبدیل شده است. به‌عنوان مثال، برای ثبت اولین تصویر از یک سیاه‌چاله که سال پیش توسط تیم تلسکوپ افق رویداد منتشر شد، هشت آرایه‌ از تلسکوپ‌های رادیویی، حدود یک هفته رصد انجام دادند که منجر به دریافت داده‌ای با حجم حدود ۲۷ پتا‌بایت شد و کار انتقال، پاکسازی و تحلیل آن حدود ۲ سال طول کشید (برای اطلاعات بیشتر درمورد جزئیات ثبت این تصویر، این نوشته را بخوانید)! 

در گفت‌وگویمان با علیرضا وفایی‌صدر، به مسائل مختلفی در ‌زمینه نقش داده در نجوم پرداخته‌ایم؛ از جمله اینکه: چطور می‌توان داده‌های کلان را سرو‌سامان داد؟ ماشین‌‌ها (کامپیوترها) چه جنس کارهایی را در زمینه نجوم می‌توانند برای ما انجام دهند؟ همکاری‌های بین‌المللی چه نقشی در این زمینه دارند؟

بخش ششم «پشت‌ پرده نجوم»
ویدیوی گفت‌و‌گوی محمد‌مهدی موسوی (فیزیک‌پیشه) و علیرضا وفایی‌صدر (پژوهشگر فیزیک در مقطع پسادکتری در IPM) درمورد جایگاه علم داده در نجوم امروزی

به این گفت‌وگو گوش دهید:

فراز‌ و‌ فرودهای تاریخی علم نجوم

بخش اول از سری‌ گفت‌وگوهای «پشت‌پرده نجوم»

«پشت‌پرده نجوم» عنوان یک سری از لایوهای اینستاگرامی هست که در آن با چند نفر از دانشجویان و اساتید دانشگاهی، درمورد تصویر درست علم نجوم و فرآیندها و اتفاقاتی که در عمل، در جامعه علمی در جریان است، گفت‌و‌گو شده و هم‌چنین کندوکاوی درمورد مسائل مهمی از قبیل روایتگری در علم و شبه‌علم داشته است.

تاریخ همیشه عبرت‌آموز است! به‌ همین‌ خاطر، در اولین قسمت از برنامه‌ی «پشت‌پرده نجوم» با دکتر امیر‌محمد گمینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران، در‌مورد علم نجوم در بستر تاریخ گفت‌وگو کردیم. ویدیوی این گفت‌و‌گو ضبط شده و در ادامه‌ این مطلب آمده است.

علم در طول تاریخ، فراز‌ و‌ فرود‌های زیادی داشته است. این تصور که بخواهیم تاریخ علم نجوم را تنها به نظرات انقلابی از قبیل: مدل زمین‌مرکزی بطلمیوسی و مدل خورشید‌مرکزی کپرنیکی، یا چند چهرهٔ سرشناس مانند گالیله و نیوتن تقلیل بدهیم، برداشت درستی نیست. 

در این گفت‌و‌گو به سؤالات زیادی در‌ رابطه با تصورات رایج در‌مورد تاریخ علم (به‌ویژه علم نجوم) پاسخ داده شده است؛ از جمله آن‌که: آیا در تمدن اسلامی، انقلاب علمی اتفاق افتاد؟ دانشمندان مسلمان چه نگاهی به مسئله علم و دین داشته‌اند؟ عوامل مؤثر در روابط انسانی و اجتماعی تا چه حد می‌توانند روی پیشرفت علم تأثیرگذار باشند؟

بخش اول «پشت‌ پرده نجوم»
ویدیوی گفت‌و‌گوی محمد‌مهدی موسوی (فیزیک‌پیشه) و دکتر گمینی (عضو هیات‌علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران) درمورد فراز و فرودهای تاریخی علم نجوم

معرفی کتاب

در این گفت‌و‌گو دو کتاب معرفی شدند:

  • «دایره‌های مینایی»، نوشته دکتر امیر‌محمد گمینی، که می‌توانید آن را از اینجا تهیه کنید. معرفی اجمالی کتاب:
کتاب «دایره‌های مینایی، نوشته امیرمحمد گمینی

کیهان‌شناسیِ علمی از چه زمانی پا‌ گرفت و در یونان و تمدن اسلامی تا چه حد از روش تجربی و ریاضی استفاده می‌کرد و چقدر تحت تأثیر فلسفه طبیعی بود؟ منجمان تمدن اسلامی چه راهکارهایی را برای حل مشکلات علمی زمان خود پی گرفتند؟ برای پاسخ به سوالات و پرسش‌هایی دیگر درباره تحولات علمی و تبادل نظرهای رایج در نجوم تمدن اسلامی نیاز به پژوهش‌هایی مبتنی بر نسخ خطی به جا‌مانده و آخرین دستاوردهای مورّخان دانشگاهی علم قدیم است. این کتاب نتایج این پژوهش‌ها را در کنار پژوهش‌هایی جدیدتر برای متخصّصان و غیرمتخصّصان علاقه‌مند به رشته تاریخ علم معرفی می‌کند. مخاطب این کتاب افرادی هستند که به تاریخ تحولات علوم در گذشته‌های دور و نزدیک دلبسته‌اند یا می‌خواهند با دستاوردهای فکری و فرهنگی تمدن اسلامی در حوزه علم هیئت آشنا شوند.

  • «زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی» که توسط جمعی از پژوهشگران نوشته شده و می‌توانید از اینجا آن را تهیه کنید. معرفی اجمالی این اثر دو‌جلدی:

«زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی» بیان شرح احوال، آثار و آرای علمی ۱۲۶ نفر از دانشمندان اسلامی است که در ریاضیات و علوم وابسته به آن مانند نجوم، نورشناسی، موسیقی و علم‌الحیل و علوم‌طبیعی مانند فیزیک، شیمی، کیمیا، طب و زیست‌شناسی کار کرده‌اند.

کتاب «زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی»،

همچنین احوال برخی از جغرافی‌دانان، تاریخ‌نویسان و بعضی از فلاسفه نیز بیشتر از باب حکمت ایشان، در این مجموعه آمده است. می توان گفت که زندگی و کار مهم‌ترین دانشمندان اسلامی در این مجموعه بررسی شده و برخی مقالات آن از لحاظ تفصیل و عمق و وسعت دامنة تحقیق، بی‌نظیر یا کم‌نظیرند.

دانشمندان اسلامی که احوالشان در این مجموعه آمده همه اسلامی‌اند. بی‌آنکه همه مسلمان باشند و همه ـ از ایرانی و عرب و مغربی و مسلمان و یهودی و مسیحی ـ در سایه درخت پربار تمدن اسلامی زیسته و کار کرده‌اند.

جلد اول این مجموعه، شامل مقالات حروف «الف» تا «ح» است. جلد دوم، علاوه بر بقیه مقالات، دارای یک فهرست راهنمای تفصیلی و واژه‌نامه‌ای مشتمل بر معادل‌های برخی واژه‌ها و توضیح برخی از اصطلاحات علمی خواهد بود، تا خوانندگانی که از این کتاب برای تحقیق در تاریخ علوم در اسلام یا در دروس مربوط به این موضوع استفاده می‌کنند، از آن بهتر بهره ببرند.

کلام پایانی

در پایان، شاید اشاره به این چند جمله از کارل سِیگِن در کتاب «جهان دیو‌زده» خالی از لطف نباشد:

«چالش بزرگ برای مروجان علم آن است که تاریخ واقعیِ پر‌ پیچ‌و‌خم اکتشافات بزرگش و سوءتفاهم‌ها و امتناع لجوجانه‌ی گاه‌و‌بیگاهِ دانشمندان از تغییر مسیر را شفاف کنند. بسیاری از ـ شاید اغلب ـ درسنامه‌های علمی که برای دانشجویان نوشته شده‌، نسبت به این مسئله با‌ بی‌توجهی عمل کرده‌اند. ارائه‌ی جذابِ معرفتی که عصاره‌ی قرن‌ها پرسش‌گریِ جمعیِ صبورانه درباره طبیعت بوده، بسیار راحت‌تر از بیان جزئیاتِ دستگاهِ درهم‌وبرهمِ عصاره‌گیری است. روش علم، با همان ظاهر ملال‌آور و گرفته‌اش، بسیار مهم‌تر از یافته‌های علم است.»